دلنوشته های یک مغز



اول آذر 1398

یک بامداد پاییزی با چاشنی تماشای بارش دانه های برف از پشت شیشه های قاب گرفته ی پنجره.

الان که این متن را مینویسم نه اینترنت دارم و نه وبلاگ!

روزهاست که توفیق اجباری نصیبمان شده و در ترک اینستاگرام و واتساپ و تلگرام به سر میبریم و به دنبال آن توفیق آشنایی با فضای وبلاگ نویسی.

و بازگشتم به سوی دوستی با قلم و کاغذ و نوشتن و البته دیدار با کتابهای نخوانده.

و سوق یافتم به سوی ایجاد یک وبلاگ! (البته به محض برقراری اینترنت!)

امید دارم که زودتر به وصال اینترنت جهانی رسیده و این متن نصفه نیمه را در وبلاگ هنوز متولد نشده ام منتشر کنم!

به هر حال تاریخ تولد را میزنم.

اول آذر 98 .

به وقت اولین برف پاییزی.


آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها